دنباله چهار میثاقه 3
ما برداشت کلی داریم از اینکه مرد و زن کیست .
ما قضاوت کردن را فرا می گیریم .
اول خودمان را و بعد دیگران را مورد قضاوت قرار می دهیم .
کودکانمان را همانطور اهلی می کنیم که حیوانات خانگی را .
که کار خوب از نظر ما پاداش دارد و کار بد مجازات .
در اغاز خشنود کردن والدین و بعد خشنود کردن آموزگاران .
و کم کم ما به این نقش بازی کردن عادت می کنیم .
ما از ترس طرد شدن به کسی تبدیل می شویم که واقعا نیستیم .
تبدیل به رونوشتی از والدین وجامعه .
بعد بزرگ که می شویم خودمان خودمان را اهلی می کنیم .
انگاه دگر نیازی نیست به والدین اموزگاران و مذهب .
وقتی کاملا خودمان اهلی شدیم٬
انگاه بچه هایمان را اهلی می کنیم .
نظام باورها شبیه یک کتاب قانون است و ما می اندیشیم هر چه در کتاب قانون هست حقیقی است .
حتی کتاب قانون درون ما تنبیه می کند وما بخشی از وجود مان را قربانی خجالت ها گناهان و
سرزنش ها می کنیم .
هر انچه بر خلاف قانون باشد در قسمت شیکه خورشیدی ما احساس غریب
و نا مطبوعی ایجاد می کند .
و واکنش شما ایجاد سم عاطفی است و کتاب قانون باورها به شما احساس امنیت می دهد .
انسان تنها جانداری است که برای یک خطا هزاران بار تاوان می پردازد .
ما خودمان را قضاوت می کنیم و خود را مجازات می کنیم .
تا اینجا کافی است ولی ما هر بار بیاد می اوریم٬
مجدد خود را قضاوت می کنیم و اگر کس دیگری بداند یا ببیند او نیز اشتباه ما را خاطر نشان می کند٬
و بار دگر باز خود را قضاوت می کنیم .
ما همسرمان والدینمان و فرزندانمان و همسایه مان را نیز قضاوت می کنیم .
و سم عاطفی برای انها می فرستیم .
و انها را وادار می کنیم بابت خطا هایشان بارها تاوان بپردازند .
اما بدانید 95/. باورهایی که در ذهن خود ذخیره کرده ایم دروغ هستند
و ما رنج می کشیم چون همه این دروغها را باور می کنیم .
والان زمین مکانی بسیار دشوار است برای زیستن .زیرا ترس بر ان حاکم است .
ما در رویای دوزخ زمین زندگی می کنیم .
ترس رنج کینه حسادت خشم و حسرت
همه همان اتش جهنم است که ما را می سوزاند .
ما هم اکنون در دوزخ هستیم و
می اموزیم که رویای دوزخ را در زندگی خود بپرورانیم .